دختر : خدایا دلم شکسته ،
خدا : میدونم ، ببخشش !
دختر : اخه خدا جونم اشکامو نیگاه ،
خدا : میبینم ، ببخشش !
دختر : خدا جونم قلبم درد میکنه اخه ،
خدا : منم احساس میکنم ، ببخشش !
دختر : نیگاه کن بغض کردم ،
خدا : میدونم ، ببخشش !
دختر : خدایا ببین چه قدر داغونم ،
خدا : میدونم ببخشش !
دختر : خدایا اخه بدجور ناراحتم ،
خدا : میدونم ، بیخشش !
دختر : خدایا ببین چه قدر درد میکشم ،
خدا : احساس میکنم ، ببخشش !
دختر : چرا خدا ؟
خدا : اخه اگه نبخشیش با خشم من روبرو میشه !
دختر : باشه ، میبخشمش !
خدا : از ته قلبت؟
دختر : خدا جونم من دیگه قلبی ندارم ، نیگاه وقتی رفت قلبمو زیر پاهاش خرد کرد !
خدا (درحالی که چشم هایش خیس میشود) : میبینم ، حالا دیگه من نمیبخشمش !
اگر چشمی را گریاندی بترس ، بترس از وقتی که درمیان هق هق شبانه اش خدارا صدا میزند !
بی_ناموسی_ممنوع #
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر