با توام همسفر عشق
با توام همسفر عشق٬بفرما بنشین
عاشق از نفس افتاده ! بفرما بنشین
نازنینم! نه تعارف نه تکلف این بار
به یکی خواهش بس٬ساده بفرما بنشین
تا بیایی و کمی خستگی از تن بکنین
تادل من شودآماده٬بفرما بنشین
فرصت با تو نشستن بخدا کمیاب است
فرصتی حال که رخ داده بفرما بنشین
مردم از بس که به هجران توعادت کردم
شاعر عشق! پری زاده بفرما بنشین!
زندگی با همه ی خوب و بدش زورق ماست
نازکم کن بت دلداده ! بفرما بنشین..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر